هوش هیجانی در کودکان در هر سنی قابل آموزش است. در متن پیشرو ما هوش هیجانی را به طور کامل تعریف میکنیم و ویژگیهای کودکان دارای هوش هیجانی را مشخص میکنیم. در این متن به بررسی این پرسش میپردازیم که چرا داشتن هوش هیجانی بالا یکی از مهارتهای مهم زندگی کودکان و بزرگسالان محسوب میشود. در آخر نیز به سراغ سرگرمیها و بازیهایی خواهیم رفت که میتوانند در افزایش هوش هیجانی کودکان، ما را یاری کنند.
فهرست مطالب
هوش هیجانی در کودکان و بزرگسالان به یک معنی است. هوش هیجانی یعنی توانایی و مهارت فهمیدن و درک کردن احساسات، سپس عمل کردن بر اساس احساسات و دانستهها. افراد و کودکان دارای هوش هیجانی از ۵ ویژگی زیر برخوردار هستند:
- خود آگاهی: از احساسات خود در هر لحظه با خبر هستند و میتوانند آن را ابراز کنند. همچنین این کودکان متوجه تاثیرات احساسات و حالتهایشان روی بقیه افراد میباشند.
- خود کنترلی: کودک دارای هوش هیجانی میتواند احساسات خود را کنترل کند و نتایج عمل کردن ناگهانی براساس احساسات را حدس بزند.
- انگیزه: کودک میتواند به اهداف خود دست پیدا کند، هرچند اگر احساس ناخوشایند یا منفی نسبت به خود داشته باشد.
- همدلی: کودک با هوش هیجانی بالا احساسات اطرافیان را درک میکند و میتواند با آنها همدلی و هم ذات پنداری داشته باشد.
- مهارتهای اجتماعی: کودک میتواند روابط با دیگران را مدیریت کند و میداند چه رفتاری مورد پسند و قبول دیگران است.
طی چندین سال تحقیق انجام شده بر روی هوش هیجانی، نتایج نشان میدهند تقویت این مهارت در دوران کودکی باعث رشد شخصیت و سلامت روانی کودک در بزرگسالی میشود. کودکان دارای هوش هیجانی بالا در بزرگسالی موفقتر از دیگر کودکان عمل خواهند کرد. موارد زیر برخی از فواید هوش هیجانی برای کودکان است:
- هوش هیجانی بالا با ضریب هوشی رابطهی مستقیم دارد: کودکان با هوش هیجانی بالا در امتحانات استاندارد به خوبی عمل میکنند و معمولا از نمرات بهتری برخوردار هستند.
- ارتباطات اجتماعی بهتر: مهارت هوش هیجانی به رفع اختلافات کمک میکند و افراد دارای هوش هیجانی، ارتباطات عمیقتر و پرمفهومتری شکل میدهند. حتی هوش هیجانی در بزرگسالان باعث رشد و پیشرفت در روابط عاشقانه و کاری میشود.
- هوش هیجانی بالا با موفقیت کاری در بزرگسالی پیوند خورده است: تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان میدهند هوش هیجانی کودکان پیش دبستانی روی موفقیت کاری آنها در بزرگسالی موثر است. کودکان با هوش هیجانی بالا احتمال بیشتری برای اتمام دروس دانشگاه، گرفتن مدرک و پیدا کردن کار دائم تا سن ۲۵ سالگی دارند.
- از سلامت روانی بیشتری برخوردارند: افرادی که هوش هیجانی بالا دارد کمتر دچار بیماریهای روحی مثل افسردگی خواهند شد.
تاثیر مثبت مهارت هوش هیجانی در کودکان منطقی است. کودکی که هنگام عصبانیت خود را کنترل میکند به احتمال زیاد توانایی حل کردن مشکل را دارد یا کودکی که احساسات خود را بیان میکند، میتواند بهتر با افراد ارتباط برقرار کند. در نتیجه تاثیر هوش هیجانی بر کودک و آیندهی او مثبت و کمک کننده است.
در این قسمت به روشهای موثر در افزایش هوش هیجانی کودک اشاره خواهیم کرد.
- احساسات کودک را نام گذاری کنید: قدم اول برای درک احساسات، توانایی شناخت آنها است. با وجود هزاران لغت در زبان فارسی، همه ما از دایره لغات محدود و تکراری استفاده میکنیم. هر چه دایرهی لغات گستردهتر باشد، بیان احساسات بهتر و راحتتر است. پس سعی کنیم در زمانی که کودک در حال تجربه احساسی است، آن را نام گذاری کنیم. برای مثال با دوستانش قهر است، ما بگوییم آیا الان احساس خشم و عصبانیت داری؟ یا وقتی که زمین خورده و زخمی شده است، بگوییم حالا احساس درد و ناراحتی داری؟ به همین ترتیب به کودک کنیم تا به درستی احساسات خود را بشناسد.
- همدلی نشان دهید: وقتی احساسات کودک شما جریحهدار شده و آسیب دیده او را درک کنیم. شاید در بسیاری از مواقع دلیل ناراحتی یا عصبانیت او برای ما قابل فهم نباشد یا فکر کنیم در حال افراط است. با این همه نباید احساسات او را دست کم بگیریم. به جای کم و اندک در نظر گرفتن ناراحتی او باید نشان دهیم احساسات او را درک میکنیم. برای مثال اگر کودک ما در حال گریه کردن است، چون شما به او گفتهاید قبل از رفتن به پارک باید اتاقش را مرتب کند، باید بگویید: من هم احساس تو را میفهمم، اگر مجبور بودم به جای انجام کار دلخواهم تمیزکاری کنم، حتما مثل تو ناراحت و ناامید میشدم. در این شرایط کودک میفهمد شما او را درک کردهاید و دیگر نیازی نیست گریه کند یا پا بکوبد تا توجه شما را جلب کند.
- الگوی درست ابراز احساسات را به او نشان دهید: یکی دیگر از مهارتهای مهم در یادگیری هوش هیجانی در کودکان، فهم الگوی درست ابراز احساسات است. کودک باید درک کند برای ابراز احساسات رفتارهای مطلوب و قبولشدهای وجود دارد. برای مثال در هنگام عصبانیت میتواند با شما صحبت کند یا چندین نفس عمیق بکشد، اما نمیتواند داد بکشد یا وسایل را به اطراف پرتاب کند. برای آموزش بیان صحیح احساسات، خود آن را بارها جلوی کودک تکرار کنید. برای مثال بیان کنید: من از دیدن نامرتبی خانه عصبانی میشوم یا از دورهمیهای خانوادگی بسیار لذت میبرم و شاد میشوم. تحقیقات نشان داده است کودکان با هوش هیجانی بالا، دارای والدین باهوش از نظر احساسی بودهاند و در حقیقت با تقلید رفتارهای آنها، هوش هیجانی را یاد گرفتهاند. در این مطلب از وبسایت سبک زندگی میتوانید درباره صحبت با کودک بیشتر بخوانید.
- توانایی سازش با احساسات را به آنها آموزش دهید: قدم بعدی در یادگیری هوش هیجانی برای کودکان، مهارت کنار آمدن و کنترل کردن احساسات است. کودک پس از اینکه از احساست خود مطلع شد، باید راهی برای کنار آمدن با آنها پیدا کند. شما باید مهارتهای کنترل کردن احساسات را به کودکان آموزش دهید. تکنیک تنفس عمیق در هنگام عصبانیت یا ناراحتی میتواند موثر باشد. برای اینکه کودکان بهتر متوجه آن شوند، میتوانید به آنها بگویید مثل باد کردن یک بادکنک است. ابتدا باید از بینی تنفس کرد و سپس انگار درون بادکنک فوت میکنید و آن هوای حبس شده را از طریق دهان خارج کنید. یکی دیگر از تکنیکهای مدیریت احساسات، درست کردن جعبهی اضطراری احساسی است. این جعبه که میتواند از کارتن یا جعبه کفش ساخته شود و کودک با سلیقه خود آن را تزئین کند. در این جعبه میتوانید وسایل مورد علاقه کودک را قرار دهید که باعث آرامش او میشوند. مثل کتاب رنگآمیزی و مداد رنگی، کتاب خندهدار، خمیربازی، عروسک یا ماشین بازی. از او بخواهید هر وقت عصبانی با غمگین شد برای تسلی و آرامش خود به این جعبه مراجعه کند تا احساس بهتری داشته باشد. در این مطلب میتوانید درباره روشهای گفتگو با کودک و آگاهی از احساسات آنها بیشتر بخوانید.
- مهارتهای حل مسئله را در کودک رشد دهید: قسمتی بعدی در پرورش هوش هیجانی کودکان، آموزش نحوه حل کردن مشکلات است. کودک پس از شناخت احساسات و مدیریت آنها حالا باید مشکلات مرتبط با آن احساس را رفع کند. برای مثال کودک شما از مزاحمتهای گاه و بیگاه خواهر کوچکترش هنگام بازی ویدیویی ناراحت است. از او بخواهید راههای حل این مشکل را برای شما بازگو کند. حتما نباید همهی راهها درست و منطقی باشند. هدف از این کار همان عمل فکر کردن و یافتن راهحل برای مشکل است. زمانی که تمام راههای ممکن برای حل مشکل مشخص شد، از او بخواهید مزایا و معایب هر روش را یادداشت کند یا بیان کند. سپس از بین آنها بهترین راهحل را انتخاب کند. در این مرحله شما نقش مربی و هدایتکننده را بر عهده دارید، نه تصمیم گیرنده. پس بگذارید خود کودک در نهایت تصمیم بگیرد و شما تنها او را راهنمایی کنید. اگر مشکل یا سوالی نیز برایش به وجود آمد، در حل کردن آن به او کمک کنید. اگر کودک دچار اشتباه شد، مسیر اشتباه را بررسی کنید و نکاتی که باعث شکست او شدند را بیابید تا از اشتباهات خود درس بگیرد.
- توسعه مهارتهای هوش هیجانی در کودکان را به هدف خود تبدیل کنید: مهم نیست کودک شما از نظر هوش هیجانی در کجای مسیر قرار دارد. همیشه جا برای بهتر شدن و پیشرفت وجود دارد. به احتمال زیاد در طی دوران کودکی و نوجوانی بالا و پایینهای بسیار وجود خواهد داشت. کودکان هر چه بزرگتر میشوند با مشکلات و مسائل مختلفی روبرو میشوند که مهارتهای آنها را به بوتهی آزمایش میگذارد. در نتیجه پرورش مهارتهای هوش هیجانی را به عنوان یک چالش هر روز در نظر بگیرید. با بزرگ شدن کودکتان هر روز راجع به نظر و احساسش با او صحبت کنید. با بزرگتر شدن کودکتان درباره مسائل پیرامون او و اتفاقاتی که در زندگی او رخ میدهند، صحبت کنید و بگذارید همیشه گفتوگویی آزادانه بین شما و فرزندتان در جریان باشد. در زمان شکستها و ناموفقیتها درباره مواردی که به ناکامی ختم شد با او بحث کنید. به او یاد دهید تا از شکستها و رنجها درس بگیرد. حمایت عاطفی و احساسی والدین تاثیر بسیاری در سلامت روان و هوش هیجانی کودکان دارد.
انجام بازیها و فعالیتهای زیر میتواند به تقویت هوش هیجانی و افزایش آن در کودکان کمک کند.
اصل این بازی به این صورت است که هر چی گفته میشود باید برعکسش را انجام داد. فردی به عنوان سایمون انتخاب میشود. بقیه باید برعکس کاری که سایمون میگوید، انجام دهند، اما در ورژن هوش هیجانی این بازی شما یک احساس را انتخاب میکنید و ادای آن را با چهره خود درمیآورید. برای مثال:
در دور اول بازی
- سایمون میگه: ناراحت و غمگین باش. (شما هم لبهای آویزان و صورت غمگین به خود میگیرید تا بچهها تقلید کنند.)
- سایمون میگه: سرت را بالا بگیر و با اعتماد به نفس باش. (شما باز هم سرتان را بالا میگیرید و صاف میایستید)
- سایمون میگه: دست به بینیات بزن (اینجا شما میتوانید به جای دست زدن به دماغتان برای مثال به گوشتان دست بزنید تا بچهها اشتباه کنند)
کسی که اشتباه میکنه و به جای بینی به گوشش دست میزند از بازی خارج میشود. به همین ترتیب بازی ادامه پیدا میکند. این بازی به کودکان کمک میکند بهتر متوجه احساسات و حالت صورت افراد در زمان تجربه احساسات شوند.
تمام احساساتی که به نظرتان میرسد مثل عصبانیت، خوشحالی، سرافکندگی، یاس، هیجان، احساس ناامنی و سایر احساسات را روی تیکهای کاغذ بنویسید و درون شیشه بندازید. از یکی از بچهها بخواهید یک کاغذ تاشده را بردارد و احساس نوشته شده درون آن را به صورت پانتومیم برای بقیه اجرا کند. بقیه نیز باید حدس بزنند چه احساسی است. هرکس که بهتر اجرا کند، برنده است.
این بازی نیز در افزایش هوش هیجانی در کودکان ابتدایی و کودکانی قادر به خواندن هستند، موثر است.
- حدس بزن من چه احساسی هستم
این بازی شبیه به بیست سوالی است با این تفاوت که دربارهی احساسات است. روی برگه یادداشتهای چسبدار تمام احساساتی که به فکرتان میرسد را بنویسید. از یکی از بچه بخواهید بدون دیدن نام احساس، برگهی یادداشت را روی پیشانیاش بچسباند تا همه ببیند.
سپس فرد منتخب باید با پرسیدن سوالات با جواب بله یا خیر به احساس نوشته شده روی برگه برسد. فرد نباید مستقیما به احساس اشاره کند و تنها باید با سوال و جواب، پاسخ صحیح را پیدا کند. برای مثال اگر احساس خشم است، باید بپرسد احساسی است که وقتی پدر و مادر من را دعوا میکنند تجربه میکنم؟ بقیه بچهها باید با بله یا خیر پاسخ دهند.
این بازی نیز به شناخت بیشتر احساسات به کودک کمک میکند و هوش هیجانی او را افزایش میدهد.
- بازی جنگا با تم هوش هیجانی
احتمالا با بازی جنگا آشنا هستید. بازی جنگا تشکیل شده از تکههای چوب مستطیل شکل که به ترتیب همانند یه سازه روی هم چیده میشوند. هر بازیکن باید به نوبت یکی از این چوبها را از سازه خارج کند. باید این کار را به گونهای انجام دهد که تعادل سازه برهم نخورد و فرو نریزد. هر کس که باعث ریختن سازه شود، بازنده است.
در بازی جنگا با تم هوش هیجانی کافی است روی تکههای چوب سوالاتی را بنویسید. برای مثال میتوانید از سوالات زیر استفاده کنید:
- ویژگی مورد علاقه شخص کناری تو چیست؟
- من در … … خیلی خوب و ماهرم
- به بقیه دربارهی کاری بگو که انجام دادی و به آن افتخار میکنی
- ویژگی در تو که دوستانت به آن افتخار میکنند و تو را بابت داشتنش تشویق میکنند
- دربارهی کار یا اتفاقی بگو که به تازگی تو را بسیار خوشحال کرده است
- دربارهی کاری که به تازگی تموم کردی و به آن افتخار میکنی صحبت کن
بعد از نوشتن ان جملات روی تکتک تیکهها چوب، آنها را به همان حالت همیشگی بچینید. سپس هر بازیکنی که یک چوب را بردارد باید راجع سوال روی آن صحبت کنند و سپس به همین ترتیت نفر بعدی تا زمانی که سازه فرو بریزد.
یکی دیگر از فعالیتها و سرگرمیهایی که سبب افزایش اعتماد به نفس میشود، اجرای یک موقعیت احساسی است. برای مثال از کودک خود بخواهید موقعیتی را بازی کند که اسباببازی خود را گم کرده و ناراحت است. از او بپرسید دقیقا چه احساسی به او دست میدهد و سپس به او بگویید آن را اجرا کند. این بازی به خوبی میتواند توانایی همدلی و درک دیگران را در کودک پرورش دهد.
سخن پایانی
هوش هیجانی نیز به اندازهی تمام مهارتها شخصیتی و روانی مثل اعتماد به نفس، عزت نفس و ضریب هوش بالا مهم است و باید در کودکان تقویت شود. راههای افزایش هوش هیجانی در کودکان متعدد است که به چند روش موثر آن اشاره کردیم. بهترین راه برای افزایش مهارتهایی مثل هوش هیجانی در کودکان، انجام بازی و سرگرمیهای آموزنده است. شما میتوانید با انجام بازیهای موجود در این متن به افزایش هوش هیجانی کودکتان کمک کنید. در آخر از همراهی شما تا انتهای متن خوشحال و مسروریم و امیدواریم مطالب نوشته شده مفید و کارساز باشند.